آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

آرمیتا فرشته ناز مامان

اولین مسافرت

روز دوم فروردین همراه مامانی و بابایی و خاله آرزو و... راهی شمال شدیم اینم چند تا عکس از اولین سفرت دخملکم       ...
16 فروردين 1392

نوروز 92

دخترکم بالاخره سال 91 با تمام قشنگیهاش تموم شد نیم ساعت مانده به سال تحویل خوابوندمت تا سرحال باشی ولی لحظه سال تحویل نزدیک شد و من وبابا هر چی سر و صدا کردیم بیدار نشدی تا 5 دقیقه به تحویل سال مونده بود به بابا گفتم عطسه کنه تا بیدار شی و بالاخره لحظه تحویل سال و آغاز سال 1392 سال نو مبارک ...
16 فروردين 1392

بدون عنوان

دخترم امروز آخرین روز سال 91 سال 91 بهترین سال برای من و بابا بوده خدای مهرون تو این سال ی فرشته ناز به ما هدیه داد عزیزم هر روز که میگذره تو شیرین تر و شیرین تر میشی با تمام سختی ها و قشنگی هاش یک سال دیگه هم گذشت ا مروز من ی ذوق عجیبی دارم قراره برای اولین بار با دختر نازمون سر سفره هفت سین بشینیم الان هم شما خوابی منم منتظرم تا بیدار شی ببرمت حموم ...
30 اسفند 1391

رستوران

  به به چه رستورانی ولی چرا به من غذا نمیدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟ پس من عروسکمو میخورم ...
6 اسفند 1391

کارهایی که در 6 ماهگی انجام میدی

دخترم خیلی راحت و بدون کمک میشینی موقع شیر خوردن دوست داری با صورت مامان بازی کنی شبها هم بابایی باید بیاد پیش ما تا شما بابا رو نگاه کنی با صورتش بازی کنی تا خوابت ببره وقتی هیجان زده میشی جیغ میزنی رو پهلو میشی ولی غلت نمیزنی تازگی ها هم خیلی ددری شدی وقتی میریم بیرون دوست داری ماشینارو نگاه میکنی سوپتو خیلی دوست داری عزیزم هنوز دندون در نیاوردی ...
25 بهمن 1391

نشستن آرمیتا

دخترم الان 6 ماه و 1 هفته از تولدت میگذره و تو خیلی قشنگ و بدون کمک میشینی   اینم چند تا عکس خوشگله دیگه از عشقمممم ...
16 بهمن 1391