آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره

آرمیتا فرشته ناز مامان

8 ماهگی

دخترم الان دیگه 8 ماه و 3 هفته از روز تولدت میگذره کوچولوی مامان خیلی قشنگ و واضح میگی بابا دس دسی یاد گرفتی وقتی اسباب بازی هاتو بر میدارم میگی ببببببر انقدر کنجکاوی که همش در حال سرک کشیدنی تو روروئکت همش دنبال من وبابا راه میافتی هر جا میریم میای ی اردک کوچولو داری که خیلی دوستش داری تا چشمت بهش میافته میگی جوجو با کمی تاخیر بالاخره غلت زدن یاد گرفتی   ...
27 فروردين 1392

خاله

  ااااااااااااااا خاله کلاه بده من میخام عکس بگیرم ...
16 فروردين 1392

اولین مسافرت

روز دوم فروردین همراه مامانی و بابایی و خاله آرزو و... راهی شمال شدیم اینم چند تا عکس از اولین سفرت دخملکم       ...
16 فروردين 1392

نوروز 92

دخترکم بالاخره سال 91 با تمام قشنگیهاش تموم شد نیم ساعت مانده به سال تحویل خوابوندمت تا سرحال باشی ولی لحظه سال تحویل نزدیک شد و من وبابا هر چی سر و صدا کردیم بیدار نشدی تا 5 دقیقه به تحویل سال مونده بود به بابا گفتم عطسه کنه تا بیدار شی و بالاخره لحظه تحویل سال و آغاز سال 1392 سال نو مبارک ...
16 فروردين 1392

بدون عنوان

دخترم امروز آخرین روز سال 91 سال 91 بهترین سال برای من و بابا بوده خدای مهرون تو این سال ی فرشته ناز به ما هدیه داد عزیزم هر روز که میگذره تو شیرین تر و شیرین تر میشی با تمام سختی ها و قشنگی هاش یک سال دیگه هم گذشت ا مروز من ی ذوق عجیبی دارم قراره برای اولین بار با دختر نازمون سر سفره هفت سین بشینیم الان هم شما خوابی منم منتظرم تا بیدار شی ببرمت حموم ...
30 اسفند 1391